فاطمه شعبانی: در شبها و روزهایی که تلویزیون کمتر سریالهای پرمخاطب دارد، سریال فوق « لیسانسهها» توانسته مخاطبان خوبی را جذب کند و پای تلویزیون بنشاند. فوق لیسانسهها همچون ۲ فصل قبلی در خنده گرفتن از تماشاگر آن هم نه به هر قیمتی، موفق بوده و نقد اجتماعی که پشت شوخی هاست، کنایهها به بعضی از برنامههای تلویزیون و حتی رادیو و در کل شوخیها خوب از آب در آمده است. یکی از برگهای برنده سریال، حضور بازیگران توانمند است که هرکدام نقش مهمی در باور پذیری روابط میان کاراکترها دارند.«سیاوش چراغی چور» بازیگربا سابقه تئاتر، سینما و تلویزیون با بازی در سه گانه لیسانسهها توانسته به محبوبیت خاصی بین بینندگان این سریال دست پیدا کند، او که در این مجموعه در نقش «آقای امیری» بازی کرده به خوبی از پس این نقش برآمده و به دل بینندگان نشسته است. به این بهانه با این هنرمند محجوب گفتگویی کرده ایم. «سیاوش چراغی پور» معتقد است: «برای مردم جامعه ما ضررورت برنامههای جذابی مثل برنامههای طنز از نان شب واجبتر است، تا حال مردم عوض شود و روحیه مردم تغییر کند.»
شخصیت آقای امیری چقدر به خود شما شبیه است؟
نمیشود گفت چقدر شخصیت آقای امیری به من نزدیک یا از من دور است. معمولا هرنقش وقتی از فلیتر یک بازیگر عبور می کند یک بخش از ویژگیهای آن فرد وارد کاراکتر میشود صدای آن فرد، حس حال و فیزیک آن آدم روی کاراکتر تاثیر میگذارد. آقای امیری از لحاظ کاراکتری خیلی به من نزدیک نیست! من کلا آدم داد و هواری و عصبی و پرخاشگر نیستم. آقای امیری خیلی کلافه است، اما یک بخشهایی از روحیات آقای امیری به خود من نزدیک است.
به نظر میرسد محجوب بودن آقای امیری خیلی شبیه شماست؟
بله، شاید این بخش به من نزدیک باشد.
آیا شما در جامعه آقا امیریهایی را دیده اید که مدام جور بقیه را میکشند؟ در کل چقدر با این طیف از افراد مواجه بوده اید؟
فراوان؟! مشکل، مشکل آپارتمان نشینی و همسایگی در مجتمعهای مسکونی است. همیشه در ساختمانها و مجتمعها آدمهایی هستند که احساس مسئولیت بیشتری می کنند و بار دیگران را بر دوش می کشند. از سوی دیگر یک عده هم آدمهای بی تفاوت و سهل انگارند که دیگران جور آنها را می کشند و این جور مسائل در جامعه ما خیلی زیاد است. دلیل اصلی اش هم این است که خیلی از ما با فرهنگ آپارتمان نشینی و امور مشترک در زندگی آشنایی کافی نداریم و اگر هم آشنا هستیم خودخواهی هایمان خیلی قویتر و هرکس به فکر خودش است تا اینکه بخواهد به فکر عموم مردم باشد و فکر اجتماعی بکند و منافع دیگران را در نظر بگیرد و بعد دست به کاری بزند. متاسفانه دور وبرمان خیلی زیاد آقای امیری و خیلی زیاد از آن دست دوستانی که اذیت میکنند، وجود دارد!
خودتان کدام بخش از شخصیت آقای امیری را بیشتر دوست دارید؟
آقای امیری فردی با دیسیپلین، خانواده دوست، پایبند به ایجاد فضا و محیط آرام بخش برای خانواده اش و تابع قانون و نظم است و از بی نظمی و از مشکلاتی مثل بیکاری و اعتیاد و ماجراهای اینجوری- که به واسطه آدمهای دورو برش به وجود می آید بدش می آید. همه ویژگیهای مثبت آقای امیری خوب است، اما حساسیتش روی نظم آپارتمانی اش را دوست دارم همچنین احترامی که برای خانواده خودش قائل است.
خوشبختانه سریال فوق لیسانسهها هم مانند دو فصل دیگر لیسانسهها خیلی مورد استقبال بینندگان تلویزیون قرار گرفته است به نظر شما دلیل استقبال مخاطبان چیست؟
متاسفانه این سالها به دلایل مختلف- که نه در تخصص من و نه در حوصله این بحث است- میزان تولید سریال خیلی کم شده است. به دلیل سریالهای کم، تعداد سریالهای خوب هم کمتر شده است و مردم کار خوب کم میبینند. دلیل دیگرش هم برمی گردد به آقای« سروش صحت» و « صفایی» که روی معضلات و مشکلاتی که در جامعه ما زیاد است تمرکز کردند از جمله: اعتیاد، ازدواج و کار جوانها که همگی اینها دردهای جامعه ماست و دوستان با زبان طنز خیلی جذاب بهش میپردازند. چون برای مردم ملموس است و موضوعاتی هستند که روزانه با آنها سروکار دارند مخاطب خودش را جذب میکند. از طرف دیگر صداقتی که در پس این کار نهفته است و مردم در قصهها، بازیها وکارگردانی این صداقت را میبینند همه اینها دست به دست هم داده تا این کار به دل مردم بنشیند.
این روزها مردم جامعه ما چقدر نیاز به مجموعهها و فیلمهای طنز دارند؟ طنز در این روزگار چه کمکی به من مخاطب میکند؟
خیلی زیاد نیاز دارند. واقعیت این است که جامعه ما پر از مشکل، غم و غصه، رنج، درد، بدبختی و مشکلات معیشتی است. مردم ما گناهی نکرده اند که در این کشور زندگی می کنند! زندگی کردن یک بخشی اش لذت بردن از زندگی و یک بخشی اش حال خوب آدمهاست. مردم دلشان میخواهد نفس بکشند توقع زیادی هم نیست؛ مردم ما نیازمند و مستحق شادی هستند و مردم ما باید در شبانه روز لحظات خوش داشته باشند. مردم ما اعم از کارگر یا کارمند صبح که از خانه بیرون میروند و برای درآوردن یک لقمه نان حلال زحمت میکشند دوست دارند وقتی غروب به خانه برمی گردند در تلویزیون یک برنامه متنوع باشد که بتوانند در کنار خانواده ببینند و خستگی از تنشان در برود و رنج روزگار را کم کند.برای مردم جامعه ما ضرورت برنامههای جذابی مثل برنامههای طنز از نان شب واجبتر است تا حال مردم عوض شود و روحیه مردم تغییر کند؛ برای همین کار طنز کار بسیار ضروری وسخت است.»
بهترین بازخوردی که از این سریال گرفته اید چی بوده است؟
اصولامن آدمی هستم که اگر سرکار نباشم با اتوبوس، مترو، تاکسی و حتی پای پیاده به کارهای شخصی ام میپردازم به همین دلیل در طول روز با مردم ارتباط زیادی دارم. مردم پر از محبت و عشق و واکنشهای خوب هستند. اساسا هرجا میرویم مهربانی و محبت میبینیم و مورد استقبال قرار میگیریم که برای شخصی مثل من جای شادمانی و افتخار دارد.
خاطره خاصی از بازی در این سریال به خاطر دارید؟
کسانی که کار طنز میکنند خاطرات پشت صحنه شان خیلی زیاد است، چون بسیاری از حرکاتمان زیر نظر کارگردان به صورت بداهه خلق میشود و اغلب موقعیتی با نمک را ایجاد و بازیگر مقابلمان غافلگیر میشود و میخندیم! یکی از ویژگیهای کار طنز این است که ما باید روحیه مان خوب باشد تا یک طنز خوب را به مردم نشان بدهیم. من در کارهایی که با آقای صحت داشتم خاطرات خوبی دارم چه در لیسانسهها چه فوق لیسانسه ها. گاهی اوقات سختی هایش هم شیرین است. مثلا یکی از سختیهای فوق لیسانسهها همان قسمتهایی بود که پای ما شکسته بود و برای واقعی بودن بازیها آقای صحت میگفت: باید پایتان را گچ واقعی بگیرید! ما از صبح که صبحانه میخوردیم پایمان را گچ میگرفتند و تا غروب ما با پای گچ گرفته بودیم و من آنجا درد کسانی که دچار دست و پا شکستگی میشوند را خیلی خوب درک و تجربه کردم. انجام کارهای روزانه مثل غذا خوردن، راه رفتن، حمام رفتن، دستشویی رفتن خیلی سخت بود، اما در مجموع کار جذاب و نشاط آوری بود.
حرف آخر:
آرزو میکنم این روزها حال مردم خوب باشد و آقایان درد مردم را بفهمند و نمک روی زخم مردم نپاشند..